Web Analytics Made Easy - Statcounter

ساعت 24-ناخدا صمدی، از فرماندهان گردان تکاوران نیروی دریایی می گوید: در ۳۴ روز جنگ خرمشهر ۱۰۳ نفر از همرزم‌های من شهید شدند، وقتی سریال کیمیا را می‌دیدم و بعد مسئولینی که به تهیه‌کننده آن سریال جایزه می‌دهند جگر من آتش می‌گرفت. به حال آن شهدا گریه می‌کنم و می‌گویم این آقایان نمک‌نشناس هستند.

ناخدای «کلاه‌سبز»  جنگ تحمیلی این روزها محاسن سفید کرده اما به‌مانند همان سال‌های دور، زمانی که فرمانده گردان تکاوران نیروی دریایی بود استوار و محکم به‌نظر می‌رسد و در یک کلام یک ارتشی تمام‌عیار است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بخشی از گفت و گوی با  ناخدا صمدی، فرمانده وقت گردان تکاوران نیروی دریایی  را می‌خوانید که گفتنی‌های جالبی از سال‌های جنگ و روزهای مبارزه برای باز پس گیری خرمشهر دارد.

اگر ۲۰۰ فروند موشک هارپون را تحویل ارتش می دادند، جنگ با عراق به ۷ روز نمی رسید

*در سال‌های آغاز جنگ ارتش در وضعی بود که هم هرم فرماندهی آن از بین رفته بود، هم تعداد زیادی از پرسنلش استعفا داده بودند، به‌معنای دیگر کمر ارتش شکسته بود و ما تا زمان آغاز جنگ استخدام جدیدی نداشتیم ولی ترخیص از خدمت خیلی داشتیم. مثلا سربازی ما از دوسال خدمت به یکسال کاهش یافتT سربازها رفتند و سربازخانه ها خالی شدند، استعفا آزاد شد؛ یعنی گفتند که هرکسی که میخواهد استعفا بدهد و فرماندهان قبول کنند؛ خیلی‌ها رفتند. به نام خدمت هر فرد در منطقه بومی ، انتقال‌های نامناسب بدون توجه به تخصص ارتشی‌ها انجام شد.  این اقدامات ضربه شدیدی را به ارتش زد.

*کل سفارشات ارتش از خارج از کشور شامل تجهیزات و سلاح و حتی آن اقلامی که پولش هم پرداخت شده بود لغو شد و حتی یک قلم آن که هزینه‌اش پرداخت شده بود در اسفندماه ۵۸ به تهران آمد اگر محموله ۲۰۰ فروند موشک هارپون برای نصب بر ناوهای نیروی دریایی را دولت بازرگان و یزدی تحویل ارتش می‌داد، جنگ ما با عراق به هفت روز نمی‌رسید.

دروغ‌های سریال کیمیا جگرم را آتش زد

در ۳۴ روز جنگ خرمشهر ۱۰۳ نفر از همرزم‌های من شهید شدند، وقتی سریال کیمیا را می‌دیدم و بعد مسئولینی که به تهیه‌کننده آن سریال جایزه می‌دهند جگر من آتش می‌گرفت. به حال آن شهدا گریه می‌کنم و می‌گویم این آقایان نمک‌نشناس هستند، تعدادی از افسران من در آغوش من جان سپردند. من چگونه می‌توانم این را فراموش کنم، بعد در این  سریال یک دختر خانم عرض اندام می کرد.

در این ۳۴ روز از تکاوران نیروی دریایی ۱۰۳ نفر شهید دادیم، ۲۹۳ نفر جانباز که جانبازان از ۱۰ تا ۹۲ درصد که جانباز ۹۲ درصدی که سه سال پیش شهید شد. جنگ خرمشهر یک جنگ نابرابر، یک جنگ غیر قابل پیش بینی بود به دلیل اینکه دشمن با تمام نیرو و قدرت خیلی زیاد به خرمشهر حمله کرده بود و می‌خواست خرمشهر را بگیرد ولی مدافعین خرمشهر به محوریت تکاوران از جان مایه گذاشتند. همه شهدا برای ما عزیز هستند، لحظه به لحظه خرمشهر خاطره است، اگر کسی از اول مهر در خرمشهر بود هر یک ساعتش برایش یک کتاب خاطره می‌شد. شهدا و رزمندگان برای من خیلی عزیز هستند و من سال‌ها با اینها کار کرده بودم و آموزش داده بودم و در اردوگاه‌ها و مانورها و صحرا با هم بودیم، آمادگی کامل عملیاتی داشتیم و درواقع یک واحد کاربلد و مجهز بودیم، در اول جنگ ما در منطقه خوزستان نیرو کم داشتیم برای اینکه چهل گردان از نیروی زمینی ما در مبارزه با ضد انقلاب درگیر بود، برای همین کمبود نیرو، تکاوران نیروی دریایی بر روی زمین در خرمشهر با دشمنان روبرو شدند.

روزی که دست بیسیم چی گردان قطع شد

*خاطره ای از بیسیم چی خودم می‌گویم؛ به‌تازگی یک برنامه‌ای برای تقدیر از قهرمانان جنگ در اردبیل برای من گذاشته بودند و من اطلاعی نداشتم که بیسیم چی من هم به آنجا دعوت شده است و در یک وضعیت بسیار عجیب و غریب او را ملاقات کردم. خاطرم است در دوران جنگ در کوی طالقانی خرمشهر با بی سیم به فرماندهان دستور می‌دادم و مشغول صحبت با آنها بودم، درگیری بسیار سنگین بود، همینطور حین حرف زدنم چرخیدم و دیدم بیسیم چی من دارد به خودش می‌پیچد، نگاه کردم و دیدم که جلویش یک دست افتاده است، گفتم غلام تو داری چیکار میکنی؟ گفت هیچی شما به کارت برس، نگاه که کردم دیدم بازوی راست خود را محکم گرفته است و خونریزی می کند، دستش هم به روی زمین بود. گفتم غلام دست تو قطع شده است، الان به بچه‌ها می‌گویم بیایند و تو را به بهداری ببرند، گفت نه من نمی روم شما به کارت ادامه بده من بیسیم چی شما هستم، من اینجا می‌مانم. گوش ندادم و بلافاصله بچه‌ها را صدا کردم تا بیایند و او را به بهداری ببرند. می‌خواهم بگویم که شما تعهد این فرد را ببینید که به عنوان یک نظامی دستش جلویش افتاده بود و خونریزی داشت اما می‌گوید که من مشکلی ندارم شما به کارت ادامه بده، من بیسیم چی تو هستم و باید همراه تو باشم. وقتی که شب به بالای سرش در بیمارستان رفتم التماس می‌کرد که مرا با خودت ببر، من نمیخواهم در بیمارستان بمانم.

بدن بی‌سر افسرم در بغلم جان داد

*افسری دیگری داشتم به نام محمدرضا مرادی که فرمانده تفنگ‌های ۱۰۶ بود، در جاده خرمشهر به اهواز بالاتر از پلیس راه درگیر با دشمن بود، به من بیسیم زدند که اینجا درگیری زیاد است و خودت را به ما برسان، کار ما به این ترتیب بود که من در جاده شلمچه نیروهایم را مدیریت می‌کردم و افسر عملیات من در جاده اهواز، افسر عملیات به من بیسیم زد که خودت را به جاده اهواز برسان که وضع خراب است، حتی گفت که اگر سلاح ضد تانک اضافه داری هم بیاور، ما هم آنطرف درگیر بودیم، در شلمچه دو لشکر زرهی مکانیزه در مسیر بود و من با یک گردان هفتصد نفری.

*خودم را با ماشین به پلیس راه رساندم، دیدم محمدرضا مرادی بالای سر دو قبضه ۱۰۶ است و تیراندازی می‌کند و دائم موضع عوض میکند، به بالای سرش رسیدم و گفتم رضا من می‌روم آنطرف و بالای سر آنها می‌ایستم و شما اینجا را کنترل کن، گفت نه ناخدا، من این‌ها را آماده کرده‌ام و گلوله گذاری هم شده است شما بیا بالای سر اینها و من به آنطرف می‌روم و اجازه نداد که من آنطرف بروم، از اینطرف جاده بلند شد و وسط جاده می‌دوید. درست وسط جاده جلوی چشم من وقتی ترکش خورد سر از تنش جدا شد، این آدم بی سر داشت می‌دوید و خون داشت فواره می‌زد، چند قدمی را دوید و به زمین افتاد؛ من به بالای سرش دویدم و دیدم مثل مرغ سر بریده دارد دست و پا میزند، محکم بغلش کردم که تمام هیکلم پر از خون شد ، من او را بغل کردم و در بغلم به شهادت رسید. شما حساب کنید من این آدم را از دست داده‌ام، همرزم من و افسر زیر دست من بود، سالیان سال باهم کار کرده‌ایم و حالا من باید او را رها کنم و برگردم و بقیه ۷۰۰ نفر را اداره کنم؛ جنگ و درگیری شدید بود، شما تجسم کنید که روحیه و اعصاب من چگونه بود.

*یا یکی از افسران من که همه شما او را می‌شناسید یعنی امیر سیاری، یک سال دل و روده اش بیرون بود. وقتی برای کمیسیون پزشکی می‌رود دکتر جوانی به او می‌گوید که حاج آقا من از کجا بفهمم که این جای چاقو نیست؟ می گوید که مرد مومن مگر من چاقو کش هستم؟ انقدر عصبانی می‌شود که پرونده را پاره می‌کند به زمین می ریزد، دادش که بلند می‌شود مسول رده بالا به اتاق می‌آید و عذرخواهی می‌کند. ما کار بدی کرده ایم؟ بد رزمنده گی کرده ایم؟ از کشور بد دفاع کرده ایم؟ این وضعیت ها و خاطرات برای ما خیلی زیاد است نه یکی و دوتا، هر لحظه اش .

*برای بازدید از پاسگاهی که در فاو داشتیم رفته بودم و با مسول پاسگاه فاو داشتم به کنار رودخانه داخل سنگر میرفتم، در مسیر نخلستان ما را به زیر خمپاره ۶۰ گرفتند و افسری که همراه من بود زخمی شد.در واقع همیشه سه تا چهار نفر از بچه های جوان تکاور نیروی دریایی همراه من به عنوان اسکورت بودند، اینها پشت سر من ایستاده بودند و برکه ای آب هم پشت من بود، من داشتم با دوربین نگاه میکردم که یکهو دیدم در برکه آب گلوله ای منفجر شد و پشت سری من گفت آخ. برگشتم و دیدیم که این مرد دو تکه شد دستم که روی کمرش بود خدا شاهد است یک تکه اینور و تکه دیگر آنور بود، چجوری می‌شود اینها را تحمل کرد؟ وقتی من از جبهه بیرون آمدم و بازنشسته شدم تا چندین سال شب‌ها نمی‌توانستم بخوابم و وضع زندگی من بهم ریخته بود. این یادگارهایی که آن موقع ما از شهدا داریم خیلی دلخراش است.  من فقط ۱۰۳ نفر در این ۳۴ روز شهید دادم.

منبع: خبرآنلاین

منبع: ساعت24

کلیدواژه: احمدی نژاد تکاوران نیروی دریایی من بیسیم بالای سر بیسیم چی ۱۰۳ نفر ۳۴ روز سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۵۲۸۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیام تبریک فرمانده کل ارتش به مناسبت روز معلم

امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران با صدور پیامی، ۱۲ اردیبهشت روز معلم را به استادان و مربیان ارتش تبریک گفت.

متن پیام به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

استادان و مربیان عزیز ارتش جمهوری اسلامی ایران

سلام علیکم

تعلیم و تعلّم از سنن الهی و موهبت حق تعالی به پیامبران، اولیای دین و معلمانی است که به‌فرموده رهبر عزیزمان، آینده‌ی کشور متأثّر از همّت و حکمت آنان است.

روز معلم با یاد فیلسوف عالم و عامل شهید عالی مقام استاد مطهری، فرصت مناسبی است تا ضمن تبریک و خداقوت به تمامی عزیزانی که در جایگاه رفیع تعلیم و تعلم قرار دارند، مروری بر رسالت خطیر خود همسو با افق نگاه رهبر حکیم انقلاب اسلامی و فرماندهی معزز کل قوا (مدظله‌العالی) در بیانیه گام دوم انقلاب داشته باشیم.

بدیهی است بزرگترین ثروت ما نیروی انسانی کارآمد و مومن است که با زیر ساخت‌های علمی، معرفتی و مهارت‌آموزی و دانش‌افزایی توسط استادان، مربیان، فرماندهان، روحانیان و مجموعه وزین حوزه تربیت و آموزش، توفیقات ارتش در اجرای ماموریت مقدس حفظ استقلال، تمامیت ارضی و نظام اسلامی را فراهم ساخته است.

امروز اگرچه اثربخشی آموزش‌ها مشهود و افتخارآمیز است؛ اما بر اساس راهبرد ترسیمی فرمانده معظم کل قوا (مدظله‌العالی)، بهره‌مندی هر چه بیشتر از علم و پژوهش با برجسته‌سازی معنویت و فضیلت‌های اخلاقی، قوی‌تر از گذشته، همچنان نیاز پیش‌روی ما محسوب می‌شود.

نیک می‌دانیم حفظ و ارتقای عزت و اقتدار ما در فتح قله‌های دانایی و توانایی است و از جمله مقدمات و ملزومات رسیدن به کمال مطلوب، جهاد علمی و عملی با امید به جوانان، حرکت از واقعیات به سمت آرمان‌ها، پای ارزش‌های انقلابی ایستادن، تعمیم ارزش‌های معنوی و ارتقای توانمندی‌های علمی است و دراین چشم‌انداز، استادان و مربیان متصف به صفات پیامبران و اولیای الهی درجایگاه حساس تعلیم نسل جوان و آینده ساز، بسیار نقش آفریدند تا اندوخته‌های معنوی، علمی و اخلاقی را بر لوح جان متعلمان حک کنند.

امروز استادان و مربیان برجسته ما با اعتقاد به تاثیر تهذیب نفس و خودسازی‌های متبلور در گفتار و رفتار و منش خود، خوب می‌دانند مردان بزرگ و فرماندهان آینده ارتش انقلابی در مکتب معلمان خودساخته، پرورش می‌یابند و با این نگاه، به تربیت و آموزش کارکنانی بصیر، عالم، مومن، ولایتمدار و مقاوم در برابر سختی‌ها، مبتکر درعبور از موانع و آماده در مقابله با تهدید‌ها و تحریم‌ها، اهتمام ورزیده و دریافته‌اند این نگاه با الهام از اندیشه عزت آفرین امام و مقتدایمان، سیره شهیدان والامقام، علوم دانشمندان، تجربیات فرماندهان و دانش طلایه‌داران اعتقادی، علمی و نظامی، ثمراتی ماندگار در قوی‌تر شدن و ارتقای قدرت ملی خواهد داشت.

از خدای متعال توفیق روزافزون یکایک استادان و مربیان خدوم در تعلیم و تحکیم گام‌های امید بخش آحاد کارکنان ارتش و تربیت رزمندگان انقلابی در تراز نظام اسلامی و شایسته ظهور، همچنین ارتقای توانمندی علمی و دفاعی ایران سربلند اسلامی و تحقق تمدن نوین اسلامی را خواستارم، همراهی خانواده شایسته و صبور ارتش مقتدر را ارج می‌نهم و بقای وجود پر برکت رهبر عزیزمان را تا ظهور حضرت بقیه الله (الاعظم ارواحنا فداه) مسئلت دارم.

باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی دفاعی امنیتی

دیگر خبرها

  • بازدید فرمانده هوانیروز ارتش از مرکز آموزش هوانیروز شهید وطن پور اصفهان
  • دیدار سردار شیرازی و امیر سرتیپ واحدی با خانواده سردار شهید زاهدی
  • سرباز سابق ارتش اسرائیل : نباید فراموش کنیم که نمی‌توانیم هم اشغالگر باشیم و هم اخلاق مدار (فیلم)
  • انتصاب‌های جدید در ارتش رژیم صهیونیستی جنجال‌ساز شد
  • فیلم| ویدیوی تکان دهنده از صحبت‌های کودک فلسطینی که تمام اعضای خانواده‌اش به شهادت رسیدند
  • روایت تکان‌دهنده یونیسف از گورستان‌های کودکان غزه
  • شهادت مرزبان فداکار در کردستان
  • در ساخت زیردریایی و شناورهای زیرسطحی به بومی‌سازی رسیدیم
  • گزارش تکان‌دهنده نهاد فلسطینی از جنایات اسرائیل | از بریدن سر، دست، پا و شکم و درآوردن لباس شهدا تا دفن آنها در زباله‌ و...
  • پیام تبریک فرمانده کل ارتش به مناسبت روز معلم